Tuesday, November 11, 2014

تحریمها، قفلی که با خوردن جام زهر و مماشات اوباما هم باز نمی شود



کمتر از دو هفته مانده به پایان مذاکرات هسته ای، کمتر کسی پیدا می شود که نسبت به دست یافتن به آن چیزی که دو طرف آن را"  توافق جامع هسته ای" می نامند در مهلت باقی مانده خوش بین باشد. این در حالیست که دستگاه دیپلماسی آمریکا تا حد شرم آوری عقب نشینیهای بسیاری را در طول مذاکرات انجام داده بلکه بتواند اشتیاق آقای اوباما برای دست یافتن به یک توافق با خامنه ای را به عنوان دستاورد دوره ی دوم ریاست جمهوریش در تاریخ به ثبت برساند. اوباما ساده لوحانه می پندارد که با نامه نگاری و امتیاز دادن به خامنه ای می تواند او را از پیشروی به سمت ساختن بمب اتمی باز دارد.
 اما از آنجا که خامنه ای تنها زبان قاطعیت و زور را می فهمد، این نامه نگاریها را علامت ضعف اوباما قلمداد کرده در مذاکرات مواضع سفت و سخت تری را اتخاذ خواهد کرد. یعنی درعمل هر چه اوباما بیشترعلامت ضعف بفرستد خامنه ای جسورتر و زیاده خواه تر خواهد شد و کار تیم مذاکره کننده ی هسته ای آمریکا را مشکلتر و دست یابی به توافق را نامحتملتر می کند. میتوان گفت که ابتکارات اوباما تا به حال بر ضد انتظارات ساده لوحانه او عمل کرده است.
اما چرا چنین است؟ چرا حتی غایت مماشات دوستان رژیم در غرب هم، نه تنها رژیم را به سر عقل نمی آورد بلکه همان نیمچه عقل علیلش را هم معیوب می کند؟ دلیل اصلی اش این است که شرایطی که رژیم در آن قرار گرفته، شرایط مرگ و زندگی است. نه میتواند از پروژه سلاح هسته ای دست بکشد و نه میتواند خفقان اقتصادی که تحریمها برایش ایجاد کرده را تحمل کند. نه می تواند با اوباما سازش کند و نه اوباما میتواند به فوریت کمکی به آن بکند.
 اگر بپذیریم که تنها دلیلی که رژیم  به پای میز مذاکره نشسته فشار خفه کننده تحریمها بوده و هدف اولیه و فوری آن لغو تحریمها میباشد بیشتر به وضعیت بن بستی که رژیم در آن قرار دارد پی خواهیم برد. مشکل رژیم این است که حتی اگر روی کاغذ به توافق نهایی با 5+1 هم برسد و جام زهر را هم با تمام مخاطراتش تا ته بالا بکشد بازهیچگونه چشم انداز تضمین شده و روشنی برای لغو تحریمها وجود ندارد. یعنی در نهایت حتی آقای اوباما هم کلید لغو تحریمها را در دست ندارد. کلید قفل تحریمها چه تحریمهای شورای امنیت ملل متحد و چه تحریمهایی که آمریکا و اروپا بر قرار کرده اند، در دست کسی است که در صحنه و روی زمین مسئول راست آزمایی تعهدات رژیم می باشد.
 برنامه هسته ای رژیم زیر نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی است و اگر توافقی هم امضا شود لغو تحریمها- چه لغو اصل و بنیان تحریمها و چه لغو مرحله ای و جزئی آنها- نهایتا در گرو تضمین صلح آمیز بودن برنامه اتمی رژیم از سوی آژانس می باشد و اگر آژانس نتواند صلح آمیز بودن  برنامه ی هسته ای رژیم را تایید و تضمین کند توافقات اجرا نخواهند شد. یعنی آژانس آن مرجعی است که اجرای توافقها به یافته ها و گزارشات آن وابسته است. آژانس انرژی هسته ای هم یک سازمان تخصصی و تکنوکرات است و وظایفش را در چارچوب قوانین داخلی خودش انجام می دهد نه بر اساس سیاستهای آقای اوباما. رژیم  در رابطه با آژانس گزینه های محدودی در دست دارد که میتوان آنها را به شکل زیر دسته بندی کرد.
الف- گزینه چالشی و عدم صداقت و بر خورد  کجدار و مریز و بازی موش وگربه با دادن اطلاعات قطره ای.
 این گزینه ایست که رژیم تاکنون در پیش گرفته و نتیجه آن این است که تا به حال آژانس نتوانسته تعهدات رژیم را راست آزمایی و صلح آمیز بودن برنامه اتمی را تضمین کند.  
ب- گزینه ی عقب نشینی و همکاری صادقانه و شفاف با آژانس. در صورتیکه رژیم این گزینه را انتخاب کند. در روند و پروسه ی عمل دو احتمال وجود دارد.
یکم: رژیم صادقانه و شفاف عمل کرده و در جریان راست آزمایی ابعاد پنهان و خلاف کاریهای برنامه اتمی آشکار خواهد شد.
 این گزینه لاجرم رژیم را در موقعیتی قرار می دهد که مجبور است تمامی مکانها، افراد و اطلاعاتی که آژانس به دنبال آن است را در اختیار آن بگذارد و درب جعبه پاندورای اتمی را باز کند. این امر بدون شک ابعاد مخفی و تخلفات رژیم را هر چه بیشتر آشکار کرده عواقب بسا وخیمی خواهد داشت و آن را در شرایطی بسا بدتر از اکنون قرار خواهد داد. در چنین حالتی رژیم  خود را در موقعیتی قرار می دهد که بی اعتمادی را تشدید و دست آژانس برای تضمین صلح آمیز بودن برنامه اتمی اش را بیشتر می بندد.
دوم: رژیم صادقانه عمل کرده و در روند راست آزمایی اثبات می گردد که هیچ پنهانکاری از سوی رژیم انجام نشده و چیزی هم برای پنهان کردن نداشته است.
 این حالتی است که در حال حاضر و با توجه به داده های موجود غیر ممکن به نظر میرسد. اما حتی اگر فرض غیرممکن را هم ممکن بدانیم باز روند راست آزمایی آژانس چیزی آنی و کوتاه مدت نخواهد بود و با توجه به تجربه عراق می تواند سالها ادامه یابد.
در هر حال چشم انداز تضمین صلح آمیز بودن برنامه ی اتمی رژیم از سوی آژانس- تضمینی که برای لغو نهایی تحریمها ضرورت قطعی دارد- غیر محتمل است.  حتی اگر فرض را بر این بگیریم که فاشیسم مذهبی دروغ و فریب، یک شبه تغییرماهیت داده و عابد و زاهد و مسلمانا شده و با شفافیت و صداقت تمام با آژانس همکاری می کند و چیزی هم از دید آژانس مخفی نکرده است بازهم  چشم اندازی تضمینی برای لغوتحریمها به شکل آنی و کوتاه مدت وجود ندارد.  
 میتوان گفت، به فرض محال حتی اگر رژیم به تمامی شرایط آژانس انرژی هسته ای تن بدهد و با 5+1 هم به توافق برسد تازه پرونده هسته ایش وارد یک پروسه و روند کاری می شود که ضوابط و قوانین خاص خودش را دارد و لغو قطعی تحریمها را تضمین نمی کند. بنابراین حتی در صورتیکه آقای اوباما بخواهد هم نمی تواند به رژیم آن چیزی که بیش از همه می خواهد (لغو تحریمها) و به همین دلیل سر میز مذاکره نشسته را بدهد و خامنه ای بیش از همه این را می داند. میتوان نتیجه گرفت که هم اوباما و هم خامنه ای در مورد معضل اتمی رژیم به بن بست رسیده اند.
                                                        رضا شمس بیستم آبانماه 93